loading...
Only ALone
Hosein بازدید : 0 چهارشنبه 16 مرداد 1392 نظرات (1)

از یک جایی به بعد آلیس می‌شوی در عجایب سرزمینی 
که جز خاطره پای هیچ عصایی به آنجا باز نمی‌شود.

از یک جایی به بعد به خودت که می‌آیی پر شدی از رفت و آمد رویاهای پابرهنه‌ای 
که اعتبارشان نسبت مستقیم دارد با آرزوهای خطور نکرده در سر واقعیت!

 

از یک جایی به بعد خارج از فهم جوانی و پیری خاطره در تو دلقکی می‌شود 
که زورش دیگر به اتمام یک سیرک خنده‌دار نمی‌رسد..

از یک جایی به بعد شهر در خاطرات ذهنی‌ات به گل می‌نشیند تا دست از عصا درازتر برگردی.. 
برگردی به خواب، به رویا، به هر چیزی که دیدنش از زندگی عینی، لذت‌بخش‌تر است.

از یک جایی به بعد فقط باید خوابید که تنها خواب تو را به تمامی آنچه که از دست رفته است 
و به رویاهای خوش بر باد رفته پیوند خواهد زد..

Hosein بازدید : 0 چهارشنبه 16 مرداد 1392 نظرات (0)

چه حقیرند مردمی که نه جرأت دوست داشتن دارند و نه اراده‌ی دوست نداشتن 
و نه لیاقت دوست داشته شدن و نه متانت دوست داشته نشدن 
و مدام شعر عاشقانه می‌خوانند 

و تراژدی غم‌انگیز انسان این است که آنچه هست، نباید باشد 
و آنچه باید باشد، نیست و همه حرف‌ها همین است وهمه‌ی دردها همین جا است. 
درد روح این است و این است که: «انسان شقایقی است که با داغ زاده است.»

Hosein بازدید : 0 چهارشنبه 16 مرداد 1392 نظرات (0)

کجای این جنگل شب پنهون می‌شی خورشیدکم؟ 
پشت کدوم سد سکوت پر می‌کشی چکاوکم؟ 

چرا به من شک می‌کنی؟ من که منم برای تو 
لبریزم از عشق تو و سرشارم از هوای تو 

 

دست کدوم غزل بدم نبض دل عاشقم‌و؟ 
پشت کدوم بهانه باز پنهون کنم هق‌هقم‌و؟ 

گریه نمی‌کنم نرو، آه نمی‌کشم بشین 
حرف نمی‌زنم بمون، بغض نمی‌کنم ببین 

سفر نکن خورشیدکم ترک نکن من‌و نرو 
نبودنت مرگ منه راهی این سفر نشو 

نذار که عشق من و تو اینجا به آخر برسه 
بری تو و مرگ من از رفتن تو سر برسه 

گریه نمی‌کنم نرو، آه نمی‌کشم بشین 
حرف نمی‌زنم بمون، بغض نمی‌کنم ببین 

نوازشم کن و ببین عشق می‌ریزه از صدام 
صدام کن و ببین که باز غنچه می‌دن ترانه‌هام 

اگر چه من به چشم تو کمم، قدیمی‌ام، گمم 
آتشفشان عشقم و دریای پر تلاطمم 

گریه نمی‌کنم نرو، آه نمی‌کشم بشین 
حرف نمی‌زنم بمون، بغض نمی‌کنم ببین

Hosein بازدید : 0 سه شنبه 15 مرداد 1392 نظرات (0)

خدا ما رو برای هم نمی‌خواست .. فقط می‌خواست همو فهمیده باشیم
بدونیم نیمه‌ی ما مال ما نیست .. فقط خواست نیمه مونو دیده باشیم

تموم لحظه های این تب تلخ .. خدا از حسرت ما با خبر بود
خودش ما رو برای هم نمی‌خواست .. خودت دیدی دعامون بی‌اثر بود

 

چه سخته مال هم باشیم و بی‌هم .. می‌بینم میری و می‌بینی میرم
تو وقتی هستی اما دوری از من .. نه میشه زنده باشم نه بمیرم

 نمیگم دلخور از تقدیرم اما .. تو میدونی چقدر دلگیره این عشق
فقط چون دیر باید می‌رسیدیم .. داره رو دست ما می‌میره این عشق

Hosein بازدید : 0 سه شنبه 15 مرداد 1392 نظرات (0)

این سکوت و این هوا و این اتاق .. شب به شب به خاطرم میاردت
توی این خونه هنوزم یه نفر ..  نمیخواد باور کنه نداردت 

نمیخواد باور کنه تو این اتاق .. دیگه ما با هم نفس نمیکشیم
زیر لب یه عمر میگه با خودش .. ما که از همدیگه دست نمیکشیم 

 

به هوای روز برگشتن تو  .. سر هر راهی نشونه میکشه
با تمام جاده های رو زمین .. رد پاتو سمت خونه میکشه 

من دارم هر روزمو بدون تو .. با تب یه خاطره سر میکنم
با خودم به جای تو حرف میزنم .. خودمو جای تو باور میکنم 

توی این خونه به غیر از تو کسی .. دلشو با من یکی نمیکنه
من یه دیوونم که جز خیال تو .. کسی با من زندگی نمیکنه 

تو سکوت بی هوای این اتاق .. شب به شب به خاطرم میارمت
خودمم باور نمیکنم ولی .. دیگه باورم شده ندارمت

 

 

Hosein بازدید : 0 سه شنبه 15 مرداد 1392 نظرات (1)

ای که بی تو خودمو تک و تنها می‌بینم
هر جا که پا میذارم تو رو اونجا می‌بینم

یادمه چشمای تو پر درد و غصه بود
قصه‌ی غربت تو قد صد تا قصه بود

 

یاد تو هر جا که هستم با منه
داره عمر منو آتیش میزنه

تو برام خورشید بودی توی این دنیای سرد
گونه‌های خیسمو دستای تو پاک می‌کرد

حالا اون دستا کجاس اون دوتا دستای خوب
چرا بیصدا شده لب قصه‌های خوب

من که باور ندارم اون همه خاطره مرد
عاشق آسمونا پشت یک پنجره مرد

آسمون سنگی شده خدا انگار خوابیده
انگار از اون بالاها گریه هامو ندیده

یاد تو هرجا که هستم با منه
داره عمر منو آتیش میزنه


Hosein بازدید : 0 سه شنبه 15 مرداد 1392 نظرات (0)

ساده بودی مث سایه .. مث شبنم رو شقایق 
مث لبخند سپیده .. مث شب گریه‌ی عاشق 

بی تو شب دوباره آینه .. روبروی غم گرفته 
پنجره بازه به بارون .. من ولی دلم گرفته 

 

واژه رنگ زندگی بود .. وقتی تو فکر تو بودم 
عطر گل با نفسم بود .. وقتی از تو می‌سرودم 

وقت راهی شدن تو .. کفترا شعرام‌و بردن 
چشام از ستاره سوختن .. من‌و به گریه سپردن 

رفتی و شب پر شد از من .. از من و دلواپسی‌ها 
رفتی و من‌و سپردی .. به زوال اطلسی‌ها 

واژه رنگ زندگی بود .. وقتی تو فکر تو بودم 
عطر گل با نفسم بود .. وقتی از تو می‌سرودم


Hosein بازدید : 0 سه شنبه 15 مرداد 1392 نظرات (0)

اگه من عاشق دیوار بودم
ترک می‌خورد و یه پنجره میشد 
اگه غم چشام‌و آینه می‌دید
دلش درگیر این منظره میشد 

 

اگه تنهاییم‌و به شب می‌گفتم
همه شهرو برام بیدار می‌کرد 
اگه با کوه درددل می‌کردم
صدام‌و لااقل تکرار می‌کرد 

نشون میدی به من بی‌اعتنایی
تو رو می‌خوام ولی به چه بهایی!؟ 
شاید با مهربونی زیادم
خودم‌و اشتباه توضیح دادم! 

منم اون‌که میون شب تیره
نتونست هیچ‌کی نادیده‌م بگیره! 
همون‌که با نگاهش به تو فهموند
میشه مغرور بود اما نرنجوند! 

میرم جایی که گریه‌م بی‌صدا شه
فراموش کردنم آسون نباشه 
از این تقدیر می‌لرزه وجودم
من امتحانم‌و پس داده بودم

Hosein بازدید : 0 سه شنبه 15 مرداد 1392 نظرات (0)

در انتظار توام 
در چنان هوایی بیا 
که گریز از تو ممکن نباشد 
.. 

 

تو 
تمام تنهایی‌هایم را 
از من گرفته‌ای 

خیابان‌ها 
بی حضور تو 
راه‌های آشکار 
جهنم‌اند.....

 

Hosein بازدید : 0 سه شنبه 15 مرداد 1392 نظرات (0)
بـی تـابــم …..
دلـم تــاب میخــواهد و یــک هــل مـــحکم …
کـه دلـــم هُــری بریــزد پایــین ..
هرچــه را در خــودش تلنبــار کــرده !!!
 
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 11
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 16
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 2
  • بازدید سال : 3
  • بازدید کلی : 118